جمعه دوباره همسر رفت ماموریت. .......................... دختری شب پای لپ تاپ نشسته بود که دیدم لبخند میزنه...از اون لبخندا...گفتم چیه نت تموم شد ؟گفت اره...گفتم خداروشکر... فرداش هم رفت سر گوشی و نت صبح تا ظهر گوشی رو هم تموم کرد ...البته فکر کنم زمانش تموم شد...یک ماهه بود. امروز از صبح میگه مامان , ...ادامه مطلب
این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمیباشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور میتوانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید], ...ادامه مطلب
این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمیباشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور میتوانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید],چربی خون,چربی خون نرمال چند است,چربی خون چیست ...ادامه مطلب
این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمیباشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور میتوانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید], ...ادامه مطلب
سه شنبه رفتم دکتر ....رفتم جواب ازمایشها.سنوگرافیمو نشون خانوم دکتر دادم.همسرم میگفت خیلی نامردیه با این پولی که میگیرن حداقل باید 20 دقیقه وقت بزارن برا هر مریضی.باخودم گفتم 20 دقیقه اخه چی بگه؟یه وزنو فشارخونو صدای قلب چقدر طول میکشه 5دقیقه هم نمیشه .رفتم داخل اتاق خانوم دکتر برا خودش مشغول بود بعد همچین اروم اومدو حرف میزد و ازمایشاتو میدید که مطمعن شدم 1ساعت هم کمه براش.بهم گفت دفعه ی چندمته که میای اینجا ...منم با وجودی که دفعه ی دوم بود بهش گفتم 3یا4باری هست که دارم میام...اینجوری گفتم که فکر کنه مریض خودشم و بیشتر بهم اهمیت بده.....خلاصه برام پرونده سازی کرد به روش دکترامیخاست دارو بنویسه که گفتم هنوز کلی دارو دارم.گفت باید 4 مدل دارو داشته باشی...کلسیم...امگا3.....اهن....ومولتی ویتامین....گفتم دارم .وزنمو اندازه گرفت 67..فشارخون10.5...دیگه صدای قلب هم شنید.کارش که تموم شد گفتم الان چندماهه هست بچمون ؟گفت داخل 5 هستید...خیلی جالب بود اخه من همش فکر میکردم داخل4 ماهم..نیم ساعت طول کشید, ...ادامه مطلب