غریبانه

متن مرتبط با «صرفه جویی در مصرف آب» در سایت غریبانه نوشته شده است

ختم قران برای سلامتی امام زمان...,وسلامتی پدرم ومادرم و همه ی پدران و مادران(دوستان کمک بنمایید)

  • آخرین مطالب ختم قران, برای, سلامتی, امام, زمان...,و سلامتی, پدرم, ومادرم, و همه ی پدران, و مادران(دوستان کمک بنمایید,) لینک های مفید مد جدید 2017-95 رستوران دکوراسیون داخلی iranarchitects  کاشت , ...ادامه مطلب

  • به ندرت پیش میاد

  • خیلی به ندرت پیش میاد که بعد اینهمه سال یه بچه بیاری و اونم پسر باشه و دقیقا وقتی محرم شروع میشه تو شش ماه باشههمیشه وقتی مراسم شیر خوارگانو از تلویزیون میدیدم افسوس میخوردم که ما نمیتونیم با نی نیمون شرکت کنیماما امسال خیلی فرق داشتمن که اصن به فکرش نبودمهمسر گفت میخای شرکت کنی؟خندیدم اخه امیدی نداشتم که ماروببره و فقط مارو هوایی میکنهگفتم نه که تو میای اینجورجاهاگفت اگه میخاین بریم باید زود بیدا, ...ادامه مطلب

  • درادامه ی پست قبل

  • سه تا چنگال خوشکل گذاشتم ک. ه . دختری خواست هندونه ببره ازاون چنگالا برداره رفتم تواشپزخونه میبینم چنگالا دست نخورده سرجاشه سوال شد برام که اینا هندونه رو باچی خوردن پیش دستیهارونگاه کردم دیدم با چنگال غداخوری خوردن خدایا توبه .............. نی نی  خیلی تف تفی میکنه جلوی لباسشو خیس میکنه براش پیشبند, ...ادامه مطلب

  • این چندروز

  • جمعه دوباره همسر رفت ماموریت. .......................... دختری شب پای لپ تاپ نشسته بود که دیدم لبخند میزنه...از اون لبخندا...گفتم چیه نت تموم شد ؟گفت اره...گفتم خداروشکر... فرداش هم رفت سر گوشی و نت صبح تا ظهر گوشی رو هم تموم کرد ...البته فکر کنم زمانش تموم شد...یک ماهه بود. امروز از صبح میگه مامان , ...ادامه مطلب

  • درد دل

  • همسایه ی روبه روییمون.  ازپشت بام. شون به جا؟ ی حییاطط استفاده میکنن.  ی. ه خانمی . هرروزلب. اس میادپهن میکنه.  توجایی که نه دیوارداره نه پوشش خانومه باتاب و شلوارک تابالای زانو میاد کارشوانجام میده ومیره البته بعضی وقتا چادرسرمیکنه که نمیدونم فلسفش چیه؟ یه چادرنازک که وقتی جمعش میکنه تابالای شلوارک, ...ادامه مطلب

  • دم در دانشگاه

  • دیشب همسر میخواست بره دانشگاه گفت تو هم بیا همینجوری یه دوری بزنیم...هر چند هوا سرد بود ولی رفتم باهاش که تنها نباشه...هر وقت میگه بیا یعنی تنهاست و میخاد که منم باشم تا سخت نگذره بهش ..منم خیلی وقتا مقاومت میکنم و نمیرم ولی اگه با ماشین بخایم بریم میرم باهاش....ساعت تقریبا8 بود رسیدیم دانشگاه...من تو ماشین موندم تا بره کارشو انجام بده و بیاد...دوتا پسر از دانشگاه اومدند رفتند سمت ماشینشون...تا دست به ماشین میزدند دادشون در میومدکه وای چقدر ماشین سردددده ...بیرون گرمتره....و از این حرفا...اخرش ماشینو روشن کردند تا گرم شه...و خودشون رفتند کنار خیابون وایستادند.....میگفتند بیرون گرمتره از تو ماشین ...یعنی من اونجا از خنده مردما.....من اونجا معنی واقعیه این جمله که میگه پسراست دیگر رو درک کردم ...., ...ادامه مطلب

  • قدردانی

  • از همه ی شما عزیزان که محبت کردین و در ختم قران شرکت کردین تشکر میکنم...ان شاالله به زودی حاجتهای دلتون براورده بشه ...و شادی ابدی نصیبتون بشه ...,قدردانی,قدردانی از مادر,قدردانی از پدر و مادر ...ادامه مطلب

  • صرفه جویی در مصرف گازبه روش خودمون

  • دیروز به خاطر سرمای شدیدی که وجودداشت....همه ی پنجره هارو پلاستیک زدیم به کمک همسر غرغرووو...اون رفته بود بالای چهار پایه منم بهش چسب میدادم.....هر چسب مساوی با کلی غر..چسب بزرگ میدادم میگفت کوچیکتر بده ...چسب کوچیک میدادم میگفت نگاه کن چقدر کوچیکه....خلا صه همش غررررررمیزد...میخاستم خفش کنم...من خودم تنهایی میتونم همه کارو انجام بدم ولی میدونم اشتباهه...بنابراین با این وضعی هم که دارم گفتم ازش کار بکشم ...اصلا فکر کنم سیاستشه که وقتی میخاد برام کار کنه غربزنه که بهش بگم نمیخاد بروووو من خودم انجام میدم....ولی کور خونده ....اخرش هم بهم گفت بیا بقیشو خودت انجام بده ....منم بهش گفتم باشه حالا بیا تو چسب بهم بده تا بقیشو من  انجام بدم...میگم وای من با تو بهشت هم نمیام بس که غرغر میکنیا...بهشت با تو مثل جهنم میمونه.....لبخندی زدورفت.....فقط خودش میدونه تو مغزش چه میگذره با این اخلاق خاصشکاش میشد مردارو شناخت  حالا یه جا خوندم که یه خانومی که همسرش میخواد سرش هوووو بیاره میگه من حتی تو اون دنیا هم میخام با شوهرم باشم....هههه چه حماقتی ....همین دنیا بسه به خدااااا....به هر بدبختی ک,صرفه جویی در مصرف آب,صرفه جویی در آب,صرفه جویی در مصرف برق ...ادامه مطلب

  • چندروزپرازشلوغی

  • سه شنبه رفتم دکتر ....رفتم جواب ازمایشها.سنوگرافیمو نشون خانوم دکتر دادم.همسرم میگفت خیلی نامردیه با این پولی که میگیرن حداقل باید 20 دقیقه وقت بزارن برا هر مریضی.باخودم گفتم 20 دقیقه اخه چی بگه؟یه وزنو فشارخونو صدای قلب چقدر طول میکشه 5دقیقه هم نمیشه .رفتم داخل اتاق خانوم دکتر برا خودش مشغول بود بعد همچین اروم اومدو حرف میزد و ازمایشاتو میدید که مطمعن شدم 1ساعت هم کمه براش.بهم گفت دفعه ی چندمته که میای اینجا ...منم با وجودی که دفعه ی دوم بود بهش گفتم 3یا4باری هست که دارم میام...اینجوری گفتم که فکر کنه مریض خودشم و بیشتر بهم اهمیت بده.....خلاصه برام پرونده سازی کرد به روش دکترامیخاست دارو بنویسه که گفتم هنوز کلی دارو دارم.گفت باید 4 مدل دارو داشته باشی...کلسیم...امگا3.....اهن....ومولتی ویتامین....گفتم دارم .وزنمو اندازه گرفت 67..فشارخون10.5...دیگه صدای قلب هم شنید.کارش که تموم شد گفتم الان چندماهه هست بچمون ؟گفت داخل 5 هستید...خیلی جالب بود اخه من همش فکر میکردم داخل4 ماهم..نیم ساعت طول کشید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها