هوا

هوا به شدت الوده

گردوخاک

دودماشین

گلوم هم به شدت دردناک

سرفه پشت سرفه

خودم هم مریض شدم

تا بچه رو میخابونم از سرفه های من بیدار میشه

امروز یه نمه بارون اومد..شاید یکمی هوا بهتر بشه

دیروز رفتیم دکتر

گفت شما زیاد میرین جایی؟

یا مهمون زیاد دارین؟که بچه رو مریض کردین

اونروز که بعد حرم رفتیم خونه ی مامان دختر ابجی اونجا تب داشت

نمیدونم از اون گرفته یانه؟

همسر میگه دیگه نمیریم خونه کسی

راست میگه ...نریم بهتره..

اگه خیلی مارو دوس دارن اونا بیان سربزنن

.................

دکتر میگفت هنوز همین تازگیها انتی بیوتیک دادم و دستم باز نیست که بخام دوباره بدم

دیفن هیدرامین داد و یه پودر برای حساسیت

قطره اهن هم داد....اخه بهش گفتم نی نی زیاد عرق میکنه

دکتر گفت نی نی تونو افتاب هم بدین

................................

ابجی هم پسرشو ختنه کرد

میگفت روز اول خیلی گریه کرده

ولی من همون روز اول شبش زنگ زدم حالش خوب بود و اروم

بهش تبریک گفتم ..

چندروز قبل هم یه مهمونی تو یه رستوران باکلاس به قول خودش گرفته و عکساشو هرروز میفرسته خخخ

.................................

ابجی تعریف میکرد که پسر خواهر شوهرش عقد کرده

هیچ کدوم از داییهاش نرفتند برا مراسمشون

گفت خوب کاری کردن نرفتن ...

نه که خیلی براما کارانجام میدن یا تو مراسمای ما شرکت میکنند ......

این ابجی یکمی اخلاق خونواده همسرش روش تاثیر گذاشته

خونواده ی همسرش اگه یه نفریه اشتباهی بکنه همه باهاش قهر میکنن

نه باهاش حرف میزنند و نه خونش میرن

یکی از عروساشون با مادر شوهره دعواش میشه تا چند سال همه باهاش قهر بودن و تحویلش نمیگرفتن

این اخلاقو تو خونواده ی خودمون هم میخاست بیاره 

.........