تقویت

ساخت وبلاگ

اینقدر از نونایی که همسر میخرید نخوردیم که همسر مجبورشده از نونوایی دیگه ای نون بخره

دیروز که کلا نون نداشتیم

اومدم چلو گوشت درست کنم که هم برا شاممون باشه هم برا ناهار امروز همسر

وهم تقویت کنم خودموووو

نمیدونم خوشمزه بود یا من گرسنه بودم یکمی زیادی خوردم

غذا خوردن همانو چپه شدن همان

یه حال بدی پیدا کردم

رفتم دراز کشیدم شاید بهتر شه حالم 

که دیدم نه داره بدتر میشه

سریع بلند شدم ورزش کردم و بالا پایین پریدمو یکمی دویدم و بعدش هم به بچه شیر دادم 

اینجوری یکمی بهتر شدم

بعدش هم رفتم تو اشپزخونه یکمی کار کردم

صبح که بیدار شدم احساس گرسنگی داشتم

خوشحال شدم که شب تو خاب نمردم 

همسر که گوشت خریده بود نمیدونم گوساله بود یا شتر

اینقدر سرش غرزدم که چرا اینارو خریدی؟

با گوشت گوسفندی که خریده بود500تومن پولش شده بود

بهش گفتم مگه ما چقدر گوشت میخوریم که رفتی این اشغالارو خریدی؟

اه حالم دیگه داره بهم میخوره ...

ازاین به بعد این گوشتارو فقط براخودش میپزم..

نزدیک بود کار دست خودم بدم

...................................

تو پستی که پاک شده گفته بودم که گهواره رو دادم به ابجی برا دوقلوها

ولی از وقتی گهواره رو دادم واقعا از کار افتادم

وقتی گهواره بود نی نی تو گهواره بود و عروسکا اویزون کلی سرش گرم بود طفلکی

یا وقتی از خاب بیدار میشد دوباره یه تابش میدادم میخابید ولی الان نه

...........................

دیروز تولد دختر خواهرم بود 

اسمش مهرسا

چون تو مهر دنیااومده اسمش مهرساهستش

این اسمو دخملی براش پیداکرده

وخوشحاله که اسمی که اون پیدا کرده رو بچشون گذاشتن

برا نی نی خودمون محمد صدرا رو دوست داشت بزاریم که نشد

تا چند وقت پیش هنوز محمدصدرا صدا میزد

به نظر من محمد صدرا بهتره چون ما تو صدازدن تنبلی میکنیم و همون قسمت اولشو میگیم 

مثلا من میگم امیر به جای امیرعلی

وچون از اسم امیر بدم میاد مجبورم بگم امیر علی

غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roz-gozarb بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1396 ساعت: 0:42