خوابهای تکراری

ساخت وبلاگ

دیشب اخر شب داشتم برای ناهار امروز همسر غذا میپختم.گفتم تا دم میکشه منم برم یکمی قران بخونم .

از اونجایی که فقط فایل صوتی سوره ی یوسفو تو گوشی دارم همین سوره رو گوش دادم .

چندروزه دارم به دنیا اومدن بچه فکر میکنم و هی استرس میگیرم ...نمیشد یه ذره راحتتر دنیابیان بچه ها؟

دیشب خواب میدیدم نی نی مون  دنیا اومده و بغلمه.

اینقدر خوشحال بودم گفتم چه راحتو خوب .

کی دنیا اومد من نفهمیدم.

فقط دیدم بغلمه.

داشتم به صورتش نگاه میکردم مثل دخترا بود.

سفید

چشمای کشیده

دهانش کمی بزرگ بود .دخترم دنیا اومد لبای غنچه ی کو چولو داشت .

دهانش برام خیلی جلب توجه کرد.

صبح برای همسر تعریف میکردم .میگفت رو پسرم عیب نزار .

یادمه موقعی که دخترمو باردار بودم از این خوابها میدیدم.

از همین خوابها که بچه بدون هیچ ناراحتی دنیا اومده و بغلمه .

اینقدر خوشحال بودم.

ولی وقتی بیدارمی شدم  میدیدم نه بابا از این خبرا نیست و ...


غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : خوابهای تکراری,خوابهاي تكراري,تعبیر خوابهای تکراری, نویسنده : 6roz-gozarb بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 10:04