انشا دخملی

ساخت وبلاگ
مادرای فرشته ی مهربه راستی از کدام طبقه ی اسمان به زمین افتاده ای؟تورابه چه تشبیه کنم ؟
مگر میشودانسانی تا این اندازه مهربان باشد.
قلب بلورین توازمهرساخته شده است...
مادرای مجزور تپشهای قلب کوچکم هیچوقت از خاطر نمیبرم زمانیکه دستان گرمت قلب یخ زده ام را ارام میکرد...
سلطان غم شدی تاخنده را بر لبانم بیاوری...غافل ازاینکه شادی من در امنیت اغوش توست...
ای دریای عمیق احساسات دوباره مراغرق کن در مهربانیت...
مرادراغوش بگیروبگذارتالحظه ای دوباره هرچندکوتاه تمام غصه ها و غمهایم را فراموش کنم .
مادرای دستان محبت خدادستانم رابگیروببر
مراببربه سرزمین گلهای رنگارنگ...گلهای عشق,محبت,دوستی
مراباخودبه بهشت ببرکه بهشت تمامش زیراقدام توست.
به راستی اگرتونبودی چه کسی ماه روشن شبهای تارمیشدوراه عشق و مهربانی رابه ما نشان میداد؟
نه نه هرگزنمیتوانم تصورکنم روزی راکه تونباشی.
کاش میتوانستم برایت,مانندتومهربان باشم.
اماافسوس که هیچ مهری بامهرتوبرابری نمیکند.
ای دریای عمیق احساسات...ای مجزورتپش های قلبم...ای دستان محبت خدا...ای مادر!دوستت دارم
پ.ن
دخترم از مدرسه که اومد گفت مامان امروز امتحان انشا داشتیم و من این انشارو با عشق برات نوشتم.
منم گفتم میزارم وبم .گفت باشه..
غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roz-gozarb بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 11:03