یه چیز عجیب و شرم اور

ساخت وبلاگ

بچه بغلم بود و تو خونه راه میرفتم تا نی نی اروم بشه

رفتم پشت پنجره یه نگاه به تو کوچه انداختم.

دیدن همین درختا که تا طبقه ی سوم اومدن حالمو خوب میکنه.

یهو یه حرکت مشکوک یه پسر که تقریبا 30 سالش بود نظرمو جلب کرد....خون تو رگام خشک شد ...توضیح نمیدم ...بعد سوار موتورش شدو رفت....

خیلی حالم بدشد...دیگه اعتمادم به ملت از بین رفت ...

حالا چطوری دخترمو تنها بفرستم مغازه ...نونوایی یا جای دیگه...

پسره احمق...

خیلی ترسیدم...

نمیدونم تقصیر کیه ؟خونواده که پسرشونو دوماد نمیکنند؟اجتماع؟دولت؟کی؟....

یادمه همسر میگفت من پسرمو 15 سالش بشه دومادش میکنم...

گفتم چه خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت اخه عمری ندارم باید زود دومادش کنم ...

غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roz-gozarb بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت: 21:59