کی گفته

ساخت وبلاگ

کی گفته پسرو وقتی نوزاده بهتره ختنه کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همه میگن!!!!!!!!!!!!!!!

همه میگن بچه هر چه کوچیکتر باشه بهتره ...یعنی از معصومین هم نقل شده که تو 7روزگی فرزند پسر ختنه بشه..

ما هم تصمیم گرفتیم هر چه زودتر این کارو بکنیم

یه روز با همسر نی نی رو برداشتیم رفتیم درمونگاه

اونجا یه خانوم دیگه هم اومده بود برای ختنه ی نی نی اش

در مورد مدل ختنه که با حلقه بهتره یا سنتی حرف میزدیم...

اون میخاست با روش حلقه ختنه کنه و همسر میگفت سنتی بهتره.

چند روز قبل با یه خانومی میحرفیدم میگفت با روش حلقه ختنه کرده و حلقه دیر افتاده و بچش خیلی اذیت شده..

منم نگران شدم و سنتی رو انتخاب کردم...

اما روش سنتی هم خیلی نگران کننده است...

اون خانوم که بچشو بردند داخل پشت در گریه میکرد...

یهو منم گریم گرفت..کلی اشک ریختم...همسر میگفت هنوز که نی نی ما نرفته داخل تو چرا گریه میکنی؟؟؟

گفتم بالاخره که میره

نوبت ما شدو من بیرون وایستادم...یعنی منو داخل راه نمیدادند...

نی نی اینقدر جیغ زدو گریه کرد که از حال رفت....منم بیرون براش ایت الکرسی میخوندمو گریه میکرد....

توضیح نمیدم که این چند روز چطوری گذشت با بچه ای که مدام دستو پا میزنه و گریه میکنه ودر همون حالت عادیش هم کلی اذیت میشد چه برسه به اینکه ختنه هم شده باشه...

البته دختر خاله که ختنه کرده بود میگفت خیلی راحت بوده براش....یعنی برای نی نیش و گر نه خودش که ختنه نمیکنه خخخخ

به مدت یک هفته نی نی شکمش هم کار نمیکرد..یعنی از وقتی ختنه شد...این هم به نگرانیهامون اضافه شد ....

مادر شوهر میگفت یکی از نوه هاش 12 روز کار نکرده شکمش و جای نگرانی نیست...

کمی خیالم راحت شد ولی همسر خیلی نگران بود....

همسر باز هم رفته جنوب..

مدام از اونجا زنگ میزنه ببینه نی نی پوشکشو کثیف کرده یا نه؟؟؟

که خدارو شکر دیروز نی نی شکمش کار کرد به قول معروف...

دیروز با نی نی رفتیم حمام...از اب بازی خوشش میاد خدارو شکر...

وقتی لباسشو میپوشیدم کلی گریه کرد...

الان تو گهواره خابیده...وقتی جاروبرقی روشن میکنم ساکت میشه و گریه نمیکنه...صدای جارو برقیرو ضبط کردم هروقت گریه میکنه براش میزارم ساکت میشه...از جمله الان که بعد کمی گریه خابید...

وقتی پشت در اتاق دکتر نشسته بودمو گریه میکردم با خودم گفتم پشت در اتاق زایمان دخملی چه حالی خاهم داشت.و یاد مامانم افتادم که دو ماه پیش پشت در اتاق زایمان تسبیح به دست و نگران نشسته بود و دعا میکرد...

از خودم بدم اومد ..از اینکه به خاطر چه چیزهای مسخره ای باهاشون قهر کرده بودم.....هیچ کس ارزش اینو نداره که بخای دل پدرو مادرتو بشکنی یا برنجونیشون...البته من اینکارو نکردما فقط بهشون گفته بودمیکمی هوای همسرو داشته باشن...

غریبانه...
ما را در سایت غریبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6roz-gozarb بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت: 21:59